پخش یک مستند بهانهای شد تا بیبیسی فارسی بار دیگر به صداوسیما جمهوری اسلامی ایران حمله کند.
اعتراف مائده هژبری دختر 17 ساله
ای که در صفحه اینستاگرامش، فایل های تصویری از رقص خود منتشر میکرد از تلویزیون
پخش شد. مستندی که اعتراضهای بسیاری را به همراه داشته است. از مسؤولان دولتی تا
مردم وفعالان سیاسی و اجتماعی.
اما به نظر پخش تلویزیونی اعترافات این فرد نه تنها
اهمیت و فایده ای نداشت بلکه نشان دهنده بدفهمی و نداشتن درک درستی از فضای عمومی کشور و کمبود سواد رسانه ای کافی
است. لذا می توان با اعتراض هایی که به پخش این اعترافات صورت گرفته همراهی و
همصدایی کرد.
به نظر باید با پخش تلویزیونی این اعترافات مخالفت کرد اما در کنارش نمی توان به برخورد
با همه کسانی هستم که در فضای مجازی و در صفحات اینستاگرامی خود، هنجارهای فرهنگی
و اعتقادی جامعه را می شکنند و مستقیم به راهزنی حیا و ایمان جوانان و کیان خانواده می پردازند مخالفت کرد. البته این قبیل افراد در محیط های شخصی
خود می توانند هر عمل حرامی را انجام دهند و حکومت جز اقدامات ایجابی فرهنگی، نباید
خود را محق به برخورد بداند اما فردی که در صفحه اینستاگرامی با چندصدهزار دنبال کننده ، در فضای علنی، سلامت اخلاقی و فرهنگی جامعه را
هدف قرار داده است، مصداق امری شخصی نیست بنابراین همانند فردی که با توزیع مواد
غذایی آلوده سلامت جسمی مردم را به خطر انداخته، باید با وی نیز برخورد شود. مردم
مسلمان جامعه حق دارند از حکومتی که انتخابش کرده اند، محیطی امن را برای حفظ کیان
خانواده و سلامت اخلاقی فرزندان خود طلب کنند و این وظیفه
حکومت است که با اجرای احکام الهی و جلوگیری از حرام های اجتماعی، اجازه ندهد کیان
خانواده لطمه بخورد. همان گونه که برخورد ناکافی
با فروشنده مواد مخدر به دختران و پسران ما محل سوال همگان است، تسامح با راهزنان حیا و ایمان و خانواده، نادرست و غیرقابل توجیه است.
در این بین اما برخی شبکه های
ضد انقلاب همچون بیبیسی فارسی تلاش
کردند که از این موج ایجاد شده نهایت استفاده را ببرند و بر روی آن سوار شده و
تمام کینه های خود از صدا و سیما را تسویه کنند. بیبیسی در حالی که به صورت مفصل در برنامه شصت
دقیقه خود به این موضوع پرداخت که صدا و سیما را متهم به سکوت و سانسور در برخی
موارد دیگر در راستای اهداف حاکمیت کرد. در خصوص واکنش تند بیبیسی به این اقدام
صدا و سیما نکاتی به ذهن می رسد که در ادامه به آن اشاره می شود.
اول اینکه بیبیسی صدا و سیمای ایران را محکوم به حامیتی بودن می کند حال آنکه خود این شبکه
یک شبکه حاکمیتی و وابسته خاندان سلطنتی در انگلیس می باشد و اساسا در انگلیس همه
چیز متعلق به ملکه می باشد. دوم آنکه بیبیسی صدا و سیما را محکوم به سکوت در مسائل دیگر می کند حال آنکه خود این شبکه
بزرگترین سکوت کننده و سانسور کننده در قبال آدم کشی های سعودی ها در یمن با سلاح
های انگلیسی می باشد بزرگترین سانسور کننده در قبال حمایت دولت متبوعش از داعش در
منطقه بود و از این دست مسائل فراوان است.
در نتیجه هر چند در این مورد به عملکرد صدا و سیما نقدی جدی و اساسی وارد است اما بیبیسی فارسی به عنوان یک
شبکه نون خور سلطنت انگلیس در آن جایگاه نیست.
مشاهده نظرات