684
چرا بیبیسی فارسی دنبال رادیکال کردن فضای سیاسی در ایران است؟
|
هم رسانی
|
کاریکاتوری از دخالت دول آمریکا و اروپا در جنبش سبز 88
رادیکالیزه فعالان سیاسی در ایران ، همواره مورد تشویق بیبیسی فارسی بوده است و سیاستهای خبری این شبکه نیز برای سوق دادن نیروهای سیاسی به آن طراحی میشود، اما علت این سیاست چیست؟ به نظر میاید این سیاست رابطه پیچیدهای باسیاست عادیسازی روابط ایران و غرب داشته باشد.
بیبیسی فارسی از همان بدو مطرحشدن اصطلاح "جنبش سبز" و آشوبهای که به آن مربوط میشد ،به برجستهسازی اخبار جنبش سبز با رویکردی خاص و هدایت سیاسی فعالان جنبش سبز میپرداخت و این کاری است که هنوز هم ادامه دارد.
اما با نگاهی به معنای گزارههایی که از سوی این شبکه درباره جنبش سبز نشان میدهد که آن معنایی که بیبیسی به کلمه "اصلاحطلبی" بار میکند معنایی است متفاوت با آنچه که تئوریسینهای سرشناس اصلاحطلب در ذهن دارند.
شبکه بیبیسی فارسی به اقتضای دولتی بودنش، از جنبش سبز فشار فوری بر حاکمیت ایران را مطالبه میکند و اقتضای این خواسته ،خشونت زیاد است؛ درحالیکه خشونت بهشدت از سوی مصطفی ملکیان نفی میشود.
به نظر ملکیان، "آنان که با کاربرد خشونت و با روشهای غیر مسالمتآمیز میپندارند اگر نظام سیاسی یک کشور را تغییر دهند همهچیز دگرگون خواهد شد (و فکر میکنند تغییر نظام سیاسی تغییرات زیادی در دیگر بخشها ایجاد میکند) سیاست زده هستند زیرا میپندارند که تنها مشکل یا بزرگترین مشکل یک جامعه، رژیم سیاسی حاکم بر آن جامعه است. اصلاحطلبی به تعبیری نفی سیاست زدگی است زیرا برای اصلاحگرایان هیچچیز مهمتر از نیروهای باوراننده نیست. نیروهایی که به دگرگونی فرهنگی عمیق و مؤثری میانجامند و بر استدلال در برابر مخالفان تأکید میکند زیرا «هر جا باب استدلال بسته شود باب خشونت گشوده میشود»" و ملکیان نیز ، به هیچ بها و بهانهای خشونت را مجاز نمیشمارد.
مصطفی ملکیان در کتاب «تقدیر ما تدبیر ما» به موضوع اصلاحگری و مبانی نظری اصلاحطلبی نظر دارد. او در ابتدا با تعریفی از اصلاحطلبی (اصلاحطلبی، هواداری از تغییر اجتماعی با استفاده از روش دموکراتیک، مسالمتآمیز و تدریجی است) میافزاید که" 1.روش تغییر اجتماعی باید دموکراتیک یا مردمسالارانه باشد، 2.این تغییر اجتماعی باید مسالمتآمیز و بدون خشونت انجام گیرد، 3.تدریجی باشد نه دفعی و آنی." وی مخالفان اصلاحات و اصلاحطلبی را به دودسته تقسیم کرده (1.مخالفان تغییر 2.موافقان تغییر) و با این تقسیمبندی کسانی که خواستار حفظ وضع موجود هستند و کسانی که خواستار فسخِ تغییراتِ بهدستآمده هستند (گذشتهگرایان) را در دسته اول و کسانی که خواهان تغییر غیر دموکراتیک (از بالا)، غیر مسالمتآمیز (خشونتگرا) و غیر تدریجی (دفعی و آنی) هستند را نیز در شمار مخالفان اصلاحطلبی و در دسته دوم قرار میدهد.
بیبیسی این نگاه اینگونه تقریر میکند:
"خود اصلاحطلبی نیز خوانشی منحصربهفرد یافت: سیاستی «متجدد» با چشماندازی درون حکومتی و بنیانی دینی که در تقابل با براندازی و انقلابی گری است. گفتاری که میخواست در غیاب دموکراسی مدرنیته را تجربه کند؛ تجربهای که تصور میکرد فرم و محتوای مدرنیته را باید از یکدیگر جدا کرد."
و سپس آن را رد میکند:
"اما این شکل ویژه «مدرن شدن» مبتنی بر مغالطهای بنیادین است."
" جدا کردن فرم از محتوا، یعنی قایلشدن اصالت ذاتی (جهانشمولبودن) برای محتوای مدرنیته و عرضی دانستن فرم مترتب بر آن، نهتنها تمام نقدهای استعماری و پسا استعماری وارد بر مدرنیته و فرآیندهای مدرنیزاسیون را نادیده میگیرد، بلکه همچنین با سرکوب آزادیهای لیبرالی حداقلی در ایران سعی دریافتن راهی برای سازشکاری بااقتدار موجود دارد!"
اما فایده این رادیکال شدن برای بیبیسی فارسی چیست؟
در یادداشت "افشا کن اما یواش و بااحتیاط" که به قلم "محمد قائد" در وبسایت بیبیسی فارسی منتشرشده، اشارهشده است:
"هم آن روز، همزمان فتحعلی شاه و هم امروز، معامله باقدرت خارجی، و حتی شکست خوردن از آن، معقولتر از سازش با رقیبان داخلی بود و هست. ممکن است خوشعاقبت تر هم باشد "
دقیقاً در همین راستا است که فرهنگی که رابطه سیاستمداران ایرانی با دول غربی را نکوهش میکند، تخریب میشود.
به تعبیری، آنچه رسانههای غربی جستجو میکنند بازسازی فضای قبل از انقلاب است:
" الهیان صالح و شاپور بختیار و چند شخصیت دیگر جبهه ملی به آیزنهاور رئیسجمهور وقت آمریکا پیام داده بودند که با دکترین کمونیسم ستیزی او موافقاند اعلام موضعی برای زدودن شائبه همدستی پنهانی، اگرنه همفکری، با چپ که از زمان مصدق بر تصویر جبهه ملی سنگینی میکرد"
فضایی که همه نگاهها به خارج از کشور باشد:
"آمریکا در تعیین نخستوزیر ایران سهمی ۵۱ درصدی داشت. مظفر بقائی مهرومومها برای دستیابی به آن مقام دستوپا زد اما آمریکا جدیاش نگرفت. در مقابل، داریوش همایون بهرغم نگاه تحقیرآمیز شاه ظاهراً اطمینان داشت وقتش که برسد رئیس دولت خواهد شد"
پروژه تخریب شخصیت امام خمینی نیز دقیقاً به همین خاطر است، تا نشان دهد خود امام خمینی نیز چشم به سیاستهای امریکا داشته است:
" در نگاه به مراسلات منتسب به آیتالله روحالله خمینی چند نکتهٔ مهم نادیده میماند. اول، دولت آمریکا از قرن بیستم فصلالخطاب و داور نهایی تحولات ایران بوده و هست و بهاحتمالزیاد خواهد بود"
اینگونه است که تلاش تئوریک بسیار پیچیدهای برای لگدکوب کردن استقلال 38 سال گذشته در جریان است و نقطه نهایی این تلاش، ایجاد فضایی مانند قبل از انقلاب اسلامی سال 57 است که در آنهم مردم و هم فعالان سیاسی و هم حاکمان به سیاستهای دول غربی چشم داشته باشند.
مشاهده نظرات
هم رسانی
چگونه میتوانید این مطلب را به دیگران برسانید؟
بالا
مهمترین خبرها
دولت ایران بنیاد دفاع از دموکراسی -یک اندیشکده وابسته به جریان تندروی ضدایرانی در واشنگتن- و مدیر عاملش مارک دوبویتس را به دلیل "انتشار دروغ، تشویق، مشورت، لابیگری و کارزار تبلیغاتی منفی" علیه مردم ایران و همراستایی با "تروریسم اقتصادی آمریکا" تحریم کرد.
یک سال قبل