640
چه اتفاقی در خلیجفارس افتاده است که بیبیسی ناراحت است؟
|
6 سال قبل
هم رسانی
|
نمایی از ساحل همیشه نیلگون خلیج فارس
کشمکش بین نیروهای مسلح ایران با ناوهای آمریکایی از تحولات جدید منطقه خلیجفارس است که بیبیسی فارسی با جانبداری از نیروهای آمریکائی به پوشش آن میپردازد و اقدامات نیروهای نظامی ایران را "تهدیدآمیز" و "تحریکآمیز" میخواند. در متن زیر به بررسی اقدامات نیروی دریایی دولت انگلیس در این منطقه درگذشته پرداختهشده است.
خلیجفارس یکی از گلوگاههای امنیتی دنیا است که تسلط بر آن نشانه قدرت محسوب میشود. این روزها که ناوهای آمریکایی با هشدار نیروهای مسلح ایران در خلیجفارس مواجه میشوند، اقتدار نیروهای ایرانی در منطقه جلوه میکند.
بیبیسی که رسانهای غربی است نیز از زبان آمریکائیها حرف میزند و ایرانیها را تخطئه میکند که چرا بر آبهای خلیجفارس اعلام سلطه میکنند.
اما این سؤال قابلطرح است که خود دولت انگلیس در این منطقه چه عملکردی داشته است؟ بهعلاوه حضور انگلیس در منطقه چه فرازوفرودی داشته است؟
قابلذکر است سابقه حضور استعماري انگليس در خاورميانه و خلیجفارس به اوايل قرن 19 بازمیگردد. در سالهای 1820 در بحبوحه جنگهای ايران و روسيه، دولت انگلستان به بهانه مبارزه با دزدهاي دريايي سواحل جنوبي خلیجفارس را اشغال نموده و با حكام محلي قرارداد تحتالحمایگی امضاء كرد.
اگرچه در دوران گذشته ازجمله صفويه انگلیسیها در ايران حضورداشتهاند، اما در آن زمان به علت اقتدار دولت مركزي فقط به كار تجارت اشتغال داشتند و در زمان قاجاريه و تضعيف ايران به خاطر جنگ با روسيه است كه انگلستان از فرصت پیشآمده جهت اشغال نظامي برخي مناطق خلیجفارس كه تحت نفوذ ايران بودند، استفاده كرد. در اين مرحله انگلستان توانست، شیخنشینهای بحرين، قطر، دبي، شارجه، ابوظبي، مسقط، عمان و... را به زير سلطه خود درآورد.
سپس در طي نيمه دوم قرن 19، انگلستان بعد از تثبيت موقعيت خود در شیخنشینهای خلیجفارس كوشش بيشتري در جهت تضعيف دولت ايران و عثماني به عمل آورد و با تحميل جنگهای متعدد به اين دولتها و انتزاع سرزمینهای مختلف از آنها، توانست سلطه و نفوذ خود را هر چه بيشتر در اين 2 كشور گسترش دهد. انگليس براي تحكيم سلطه خود بر ايران بود كه كودتاي 1299 را صورت داد، و ايران را به كشور نيمه مستعمره تبديل كرد. بعدها با كشف نفت در كشورهاي ديگر خلیجفارس نيز سلطه خود بر آن كشورها ازجمله كويت و عربستان را تحكيم كرد. و سياست اين كشورها را در جهت منافع خودسازماندهی میکرد.
وقوع جنگ جهاني اول (1918-1914) نيز نهتنها سلطه انگليس را با تهديدي مواجه نكرد بلكه با پايان جنگ و با حذف قدرتهایی چون عثماني و روسيه، موقعيت انگلستان در منطقه خلیجفارس بسيار قویتر از دوران قبل از جنگ شد و توانست سلطه خود را بر عراق نيز گسترش دهد و اين كشور را به مستعمره خود تبديل كند.
البته قبل از آنهم انگلستان تلاشهایی را جهت اشغال عراق انجام داده بود، ازجمله در اوايل قرن 19 در آن زمان كه تسلط بر عراق از اهميت ویژهای در محاسبات سوقالجیشی انگلستان برخوردار بود، فعاليت خود را در عراق افزايش داد، ولي پس از کشمکشهای متعدد، بالاخره در سال 1820، سلطان محمود عثماني به عراق لشكر كشيد و سلطه حكومت عثماني را در اين كشور احياء كرد. پسازاین اتفاق، انگلستان توجه خود را به سواحل جنوبي خلیجفارس معطوف كرد.
با وقوع جنگ جهاني و اعلام جنگ از طرف عثماني به انگليس، دولت بريتانيا با استفاده از فرصت پیشآمده به عراق لشكر كشيد و پس از شكست دادن نيروهاي عثماني و آلماني درنبرد كوت العماره عراق را به زير سلطه خود درآورد. بدين شكل در فاصله جنگ جهاني اول و دوم، انگلستان موقعيت خود را در خلیجفارس حفظ كرده و به صحنهگردان اصلي سياست خلیجفارس و خاورميانه در اين مقطع تاريخي تبديل شد. اين وضع تا وقوع جنگ جهاني دوم ادامه داشت.
جنگ جهاني دوم، اقتدار انگلستان در منطقه را متزلزل كرد. در اين جنگ خسارات زياد انساني و مالي به انگليس وارد شد. بخشهای زيادي از كشاورزي و صنعت انگليس نابود شد، قسمت اعظم نيروي دريايي آن كشور در طي جنگ جهاني دوم از بين رفت، انگليس دچار ضعف اقتصادي شد و كسري تراز پرداختها، اين كشور را به يك كشور مقروض تبديل كرد.
به دنبال تحولات پس از جنگ جهاني دوم، بهتدریج پایههای قدرت انگلستان در منطقه رو به ضعف نهاد تا جایی كه در سال 1347 (1968) اعلام كرد كه در سال 1350 (1971) نيروهاي خود را از شرق سوئز كه شامل خلیجفارس نيز میشد خارج میکند.
در آن زمان تعداد نيروهاي نظامي در شرق سوئز شامل 000/27 نيروي زميني و 000/18نيروهاي هوايي و دريايي بود.
دولت انگليس در آن زمان دليل خروج خود از منطقه را صرفهجویی در هزینهها ذكر كرد، امانگاهی دقیقتر به اوضاع منطقه در آن زمان، نشان میدهد كه خروج انگلستان از منطقه دلايل عمیقتری داشته است.
در آن زمان وقايعي بر ضد منافع انگلستان در منطقه رخ داد، مثل استقلال هند و پاكستان، پايان دوره قيموميت انگليس بر فلسطين و اردن، ملي شدن نفت ايران در 1951، كه منجر به شريك شدن آمريكا در منافع نفتي ايران شد، وقوع انقلاب افسران آزاد در 1952 در مصر، ملي شدن كانال سوئز در 1956 و موضعگیری آمريكا و شوروي عليه انگليس و فرانسه در آن حادثه، كودتاي سال1958 عراق كه حكومت سلطنتي (فيصل) سقوط كرد و يكي از پایههای نفوذ و تسلط انگلستان در منطقه را فروريخت، جنگ 1967 و بسته شدن كانال سوئز و خشم اعراب عليه اسرائيل و حاميانش، استقلال كويت در 1961، شورشهای عظيم در بحرين عليه نظاميان انگليس، شركت مردم در جنبشهای ضد استعماري انگليس در قطر، شارجه، دوبي، ابوظبي و رأس الخيمه، شورشهای مردم عمان براي طرد انگلیسیها كه طي آن در سال1968، 1700 نظامي انگليسي در عمان كشته و زخمی شدند.
مشاهده نظرات
هم رسانی
چگونه میتوانید این مطلب را به دیگران برسانید؟
بالا
مهمترین خبرها
دولت ایران بنیاد دفاع از دموکراسی -یک اندیشکده وابسته به جریان تندروی ضدایرانی در واشنگتن- و مدیر عاملش مارک دوبویتس را به دلیل "انتشار دروغ، تشویق، مشورت، لابیگری و کارزار تبلیغاتی منفی" علیه مردم ایران و همراستایی با "تروریسم اقتصادی آمریکا" تحریم کرد.
3 سال قبل