اخیراً بیبیسی فارسی در یادداشتی تحت عنوان "نقطه عطفی در تئوری 'محذوریت رهبری'" به قلم "حسین باستانی" در وبسایت خود، به موضوع توصیه رهبری انقلاب به آقای احمدینژاد مبنی بر عدم حضور در انتخابات آینده پرداخته است.
بیبیسی در این یادداشت در ظاهر به موضوع و یا تئوری "محذوریت رهبری" میپردازد و جالب است که همین نویسنده در سال 90 هم در یادداشتی دیگر تحت عنوان "تئوری محذوریت آیتالله خامنهای" به این موضوع پرداخته بود. نویسنده هم در یادداشت اخیر و هم درگذشته این تئوری خودساخته را اینگونه شرح میدهد: "مطابق این تئوری، رهبر ایران به خاطر مسئولیت رسمی خود، دارای محذوریتهای داخلی و بینالمللی متعددی است و درنتیجه، امکان بیان رسمی همه دیدگاهها و ترجیحات خود را ندارد. معتقدان به این نگاه میگویند که پیروان رهبر، به همین علت نباید تنها مواضع رسمی او را مبنای عمل قرار دهند و باید بکوشند با پی بردن به منویات غیرعلنی ولیفقیه، به برآورده کردن آنها بپردازند."
بیبیسی اما در یادداشت اخیر خود یک سناریوی دیگر هم طراحی میکند و آن این است که اولازهمه این تئوری را یک اصل موردپذیرش رهبری و طرفداران ایشان (ازجمله حامیان احمدینژاد و اعضای جبهه پایداری) جلوه میدهد و دوم آنکه سعی میکند محمود احمدینژاد و طرفدارانش و همچنین اعضای جبهه پایداری را در مقابل این تئوری نشان دهد و درنتیجه در مقابل رهبری.
بیبیسی در بخشی از این یادداشت اینگونه مینگارد: "حامیان محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران، هفته پیش آیتالله خامنهای را به بیان علنی موضع خود در مورد کاندیداتوری آقای احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۵ واداشتند.
این موضعگیری، گذشته از اهمیت آن در روشن شدن تکلیف کاندیداتوری آقای احمدینژاد، از اهمیتی مجزا نیز برخوردار بوده و آن، شفافسازی کمسابقه در مورد یکی از پر مناقشه ترین برداشتها در ارتباط با سازوکارهای داخلی حکومت ایران، یعنی "تئوری محذوریت رهبری" است."
اما نکته که بیبیسی سعی میکند از آن غفلت کند و از آن را کمرنگ جلوه دهد نظر خود رهبری میباشد که نظر فصل الخطاب است. ایشان در یک سال 86 در جمع دانشجویان اینگونه میفرمایند: "سخن رسمی بنده آن چیزی است که از من در دیدارهای مختلف با مردم و مسئولان میشنوید، ممکن است به دلایلی ازجمله [جلوگیری از] آگاه شدن دشمن مصلحت نباشد چیزی را بیان کنم، ولی این بدان معنی نیست که خلاف واقع را بیان میکنم."
مشاهده نظرات