957

سه نگرش متفاوت به حوادث سال 88

6 سال قبل

هم رسانی

   مروری بر حوادث فتنه 88

در 7 سال اخیر حداقل سه نوع برداشت از این حوادث در فضای سیاسی و رسانه‌ای حامیان و مخالفین این حوادث تاکنون مطرح‌شده‌اند. این سه دسته برداشت عبارت‌اند از:
الف) حوادث پس از انتخابات سال 1388، تنها اختلاف و دعوایی سیاسی بود میان دو جریان سیاسی: این نگرش معتقد است که برخلاف برخی تصورها روند حوادث تنها در چهارچوب تکیه‌بر عوامل جناحی داخل تحلیل و رصد است. به عبارت صحیح‌تر این حوادث معلول اختلاف و نزاع دو جریان اصلاح‌طلب و بخشی از جریان راست با جریان نزدیک به محمد احمدی‌نژاد بر سر قدرت و ریاست جمهوری بود. در این نگاه هر دو طیف مورداشاره در تحریک مردم و اتفاقات شکل‌گرفته مقصر هستند و محدود کردن امر تنها به تحریک¬ها و رفتارهای میرحسین موسوی، کروبی، خاتمی، اصلاح‌طلبان، جریان نزدیک به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دو طیف چپ و راست نوعی داشتن نگاهی بی‌طرفانه و غیرواقعی واقعی به وقایع سال 1388 محسوب می¬گردد. حامیان این نگرش بر این باورند که لذا نمی‌توان اعتراض‌های پس از انتخابات را تنها مولود نقش‌آفرینی عواملی خارجی مانند اتاق فکرها و سرویس‌های امنیتی ایالات‌متحده آمریکا و غرب تحلیل کرد. از مهم‌ترین طرفداران این نگرش می‌توان افرادی چون علی مطهری نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی اشاره کرد.
ب) این وقایع جنبشی نوین اجتماعی - مدنی و مطالبه¬گرانه از حاکمیت سرکوبگر و مخالف تغییر بود: این نگرش که عمدتاً در میان حامیان جنبش سبز، رسانه‌های غربی و مخالف جمهوری اسلامی و بسیاری از اصلاح‌طلبان مدرن یا غرب¬گرای فعال در احزابی چون مشارکت، سازمان مجاهدین، اعتماد ملی، نهضت آزادی و... مطرح است بر این باور است که جنبش سبز، محصول فعال شدن طبقه¬ی متوسط جدید شهری به‌عنوان طبقه¬ای کنشگر و فعال که دارای خواسته¬های همگام با دموکراسی و حقوق بشر غربی بودند و دیگر دل در ارزش‌های مدنظر حاکمیت و انقلاب بهمن 57 نداشتند قابل‌تحلیل است. آن‌ها بر این باورند فضای سرکوب و نادیده گرفتن خواسته‌های دموکراسی این قشر از جامعه، به همراه تراکم مشکلات اقتصادی، معیشتی و شکاف بین نسلی میان رهبران و حاکمان نظام و نسل جوان تحصیل‌کرده و سکولار دانشگاهی در طبقات متوسط جدید شهری عامل نارضایتی و پیوستن آن‌ها به جنبش بوده است. زنان و جوانان به علت دسترسی به فنّاوری‌های نوین ارتباطی مانند ماهواره، اینترنت، موبایل و شبکه¬های اجتماعی به¬ویژه فیس‌بوک و توییتر که به ترویج ارزش¬های جهانی لیبرال و سکولاری چون دموکراسی، حقوق بشر، علایق و سبک زندگی و فرهنگ غربی می¬پردازند در جامعه‌شناسی سیاسی به‌عنوان موتور محرک جنبش¬های نوین اجتماعی نوین مطرح می‌شوند. شعار معروف نه غزه و نه لبنان جانم فدای ایران معترضان در کف خیابان‌های تهران و همچنین ابراز ندامت از تسخیر سفارت آمریکا در سال 1358 درست در راستای همین شعارها و دغدغه‌ها قابل‌تحلیل و ارزیابی است. اشخاصی چون صادق زیباکلام، مصطفی تاج زاد، محسن مخملباف، محسن سازگارا، شیرین عبادی، مهرانگیز کار و بسیاری دیگر از چهره‌های حامی جنبش سبز و برخی از اصلاح‌طلبان فعال در فتنه که عمدتاً از چهره¬های غرب¬گرا و مخالف جمهوری اسلامی ایران هستند، معتقد به این نگرش هستند.
ج) حوادث سال 1388 نوعی کودتا و انقلابی مخملی برعلیه جمهوریت نظام و رهبری بود: این برداشت عمدتاً در میان حامیان نظام مطرح است. آن‌ها معتقدند که انتخابات بهانه‌ای بود برای شورش اشرافیت علیه خواست و رأی توده¬های مستضعفین. در این برداشت جریان داخلی و خارجی فتنه به دنبال تحمیل به رهبری و ابطال انتخابات و در مرحله بعد تبدیل مقام رهبری به مقامی تشریفاتی به‌مانند واتیکان و یا ملکه الیزابت در انگلستان و تغییرات ساختاری در تعاملات ایران با نظام جهانی بودند. این نگرش با یادآوری تجربه¬ی انقلاب¬های رنگی یا مخملی در چکسلواکی (در دوره¬ی ۶ هفته‌ای ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر 1989)، صربستان (دو مرحله ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰)، گرجستان (۲۰۰۳)، اوکراین (۲۰۰۴) و قرقیزستان (۲۰۰۵).انقلاب رنگی یا انقلاب مخملی نوعی انقلاب خشونت پرهیز بدون خونریزی است. این واژه را برای نخستین بار «واسلاو هاول» رهبر مخالفان چکسلواکی در انقلاب ۱۹۸۹ این کشور بر سر زبان‌ها انداخت. انقلاب‌های رنگی به یک‌رشته از تحرکات مرتبط باهم اطلاق می‌شود که در جوامع پسا کمونیستی در اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی توسعه یافت و هیئت حاکمه این کشورها جای خود را به حکومت‌های طرفدار غرب داده‌اند. برخی از طرفداران این برداشت بر این باورند که برخی خواص بی¬بصیرت مانند آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی خواسته یا ناخواسته در جورچین طراحی‌شده غرب برای انقلاب رنگین و مخملین به‌عنوان تکیه¬گاه فتنه 88 با تحریک و جلو انداختن آقایان میرحسین موسوی، کروبی و خاتمی به ایفای نقش پرداختند. فقدان تقوا، حب خانواده، اشرافی گری، دور شدن از ارزش¬های انقلابی گری، بریدن از گذشته و آرمان¬ها و درنهایت کینه¬ورزی و انتقام از رهبری و حتی آقای احمدی‌نژاد به علت انتقادهای بی¬سابقه ایشان نسبت به آن‌ها و خانواده¬شان در مناظره¬های پیش از انتخابات به‌عنوان عوامل همراهی این خواص با کودتا علیه جمهوری و رهبری یاد می¬شوند. در این طیف افرادی چون حسن عباسی، حجت‌الاسلام حمید رسایی، حجت‌الاسلام حمید روحانی، حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان، حجت‌الاسلام محمود نبویان، مهدی کوچک زاده، حسین شریعتمداری و... قرار دارند.
در تحلیل و نقد این سه دیدگاه باید گفت که به نظر می¬رسد در دیدگاهی بی¬طرفانه هر سه نگرش انعکاس‌دهنده‌ی بخشی از واقعیت بودند، اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که هر سه نگرش نمی‌تواند به‌گونه‌ای مجزا به تحلیل حوادث سال 1388 بپردازد. به‌واقع معتقدم بهترین نام‌گذاری برای آن وقایع تلخ که منجر به تضعیف اعتبار بین¬المللی کشور، شکل¬گیری تحریم¬های ظالمانه، ریختن خون هم‌وطنانمان و آسیب-های مالی و معنوی دیگری شد، همان تعبیر فتنه بوده است. چراکه اگرچه بخشی از این تفاوت نظرها خود معلول تفاوت نگرش¬های سیاسی افراد و جریان¬ها در مورد طرز تلقی موافق، مخالف و منتقد از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بوده است، اما بخشی از این تفاوت برداشت بدون شک به ماهیت پیچیده و غبارآلودگی فتنه برمی‌گردد. به‌عبارت‌دیگر، غبارآلودگی و پیچیدگی‌های فضا در فتنه چه در صدر اسلام و چه وقایعی مشابه پس از پیروزی انقلاب اسلامی مانند مسئله بنی¬صدر، قائم‌مقامی رهبری آیت‌الله حسینعلی منتظری و غزل او و به¬ویژه حوادث سال 1388 بخش مهمی از این تفاوت برداشت‌ها را حاصل گشته است. مشاهده نظرات

هم رسانی

چگونه می‌توانید این مطلب را به دیگران برسانید؟

بالا

مهمترین خبرها

دولت ایران بنیاد دفاع از دموکراسی -یک اندیشکده وابسته به جریان تندروی ضدایرانی در واشنگتن- و مدیر عاملش مارک دوبویتس را به دلیل "انتشار دروغ، تشویق، مشورت، لابی‌گری و کارزار تبلیغاتی منفی" علیه مردم ایران و هم‌راستایی با "تروریسم اقتصادی آمریکا" تحریم کرد.

3 سال قبل